هنگامی با دقت به محیط اطراف خود نظر كنید دستگاههای با اجزای معین، هماهنگ و منظمی ملاحظه خواهید كرد كه كاركرد آنها به خاطر رسیدن به یك هدف كلی میباشد در صورتی كه در یكی از اجزای اختلال یا نارسایی ایجاد شود هدف كلی آن سیستم مختل میشود و نظام مهندسی آن به هم میخورد هم مانند بدن انسان كه قلب، مغز و دیگر اعضا تشكیل شده است و با كاركردی همآهنگ تعادل
قیمت فایل فقط 5,900 تومان
بررسی نقش نظام سیاسی بر توسعه اقتصادی ایران(بعد از پیروزی انقلاب اسلامی)
فصل اول: نظام سیاسی و اجزای تشكیل دهندهی آن
1- نظام و كاركردگرایی
هنگامی با دقت به محیط اطراف خود نظر كنید دستگاههای با اجزای معین، هماهنگ و منظمی ملاحظه خواهید كرد كه كاركرد آنها به خاطر رسیدن به یك هدف كلی میباشد. در صورتی كه در یكی از اجزای اختلال یا نارسایی ایجاد شود هدف كلی آن سیستم مختل میشود. و نظام مهندسی آن به هم میخورد. هم مانند بدن انسان كه قلب، مغز و دیگر اعضا تشكیل شده است و با كاركردی همآهنگ تعادل زیستی را حفظ مینماید.
با آغاز قرن 19 میلادی دانشمندان به اكتشاف بزرگی در علوم طبیعی دست یافتند و با اختراع ساعت، هواپیما و ... این نظام مهندسی را كه در طبیعت موجود بود به كار گرفتند. اما با گسترش علم اثباتی در حوزه علوم اجتماعی كه تحت پوشش جامعهشناسی سیاسی شكل كاملا جدیدی به خود گرفت علوم طبیعی را برای شناخت دولت بكار گرفت و علمای بزرگ و علاقمند علوم اجتماعی در قرن 19 را واداشت تا تجربه در علوم طبیعی را به علوم انسانی تعمیم دهند.
به همین دلیل كاركردگرایان معتقدند كه هر پدیده اجتماعی دارای یك كلیت است كه این كلیت از اجزای خاص خود تشكیل شده است. علم میتواند پیوستگی رابطه این اجزا را شناسایی نماید و هدف كلی یك سیستم را بهتر مورد ارزیابی قرار دهد. عناصر تشكیل دهنده این ساختهای اجتماعی به گونهای است كه میل به ثبات دارد. سپس واحدهای كوچكتر نیز دارای سازمان و به صورت نظامی به هم پیوسته عمل مینمایند كه نقش هر كدام و میزان مشاركت آنها در حفظ الگو و هدف نهایی سیستم مورد اهمیت است. از كسانی كه طرفدار این نظریه و یا به عبارتی از بانیان این اندیشه بود «تالكوت پارسونز» است. وی از تعادل در نظام و سیستم صحبت به میان آورد و بیان داشت كه نظامهای اجتماعی به طور كلی نوعی گرایش به یكپارچگی و هماهنگی و سازواری با محیط دارند كه همین موضوع باعث خواهد شد تا آن نظام یا سیستم پابرجا باقی بماند و متعادل باشد.2
میتوان گفت نظریه كاركردگرایی از علوم مكانیكی گرفته شده و جامعه را مجموعه ابزارگونه فرض میكند و از روابط بین نظام اجتماعی و نظام سیاسی سخن به میان میآورد. در دوره معاصر غرب مسلطترین نگرش همین نظریه اصالت كاركرد بود كه فونكسیونالیسم نیز نام دارد همان طوری كه قبلا گفته شد ریشههای فكری این اندیشه به تالكوت پارسونز و به امیل دوركهایم برمیگردد كه خود این اندیشمندان مفاهیم اساسی آن را (سیستم و كار ویژه) از علوم فنی گرفتهاند كه در آثار مهندس رودلف كلاسیوس دیده میشود.3 به هر صورت كل جامعه همانند یك سیستم عمل مینماید كه هر كدام از اجزا وظایف خاص خود را انجام میدهد. با همدیگر همكاری دارند و این همكاریها یك طرفه یا یك جانبه نیست بلكه متقابل و مكمل است. محیط آنها قابل شناسایی است و همچنین تاثیرپذیری و تاثیرگذاری از همدیگر را میتوان كشف نمود.
2- نظام سیاسی
«اصطلاح نظام سیاسی در گستره وسیعی از معانی به كار میرود. گاه به حكومت یا دولت اطلاق میشود و گاه علاوه بر اشكال مقرر، اشكال رفتار سیاسی عملی را شامل میشود و عبارت دیگر، هم سازمان حقوقی دولت و هم نحوه عمل آن را دربر میگیرد. در كلیترین تعریف نظام سیاسی به مثابه مجموعهای از فرایندهای تعامل یا خرده نظامی از نظام اجتماعی دیده میشود كه با سایر خرده نظامهای غیرسیاسی نظیر نظام اقتصادی در تعامل است. به این تربیت نظام سیاسی ضمن آنكه خود خرده نظامی از نظام وسیعتر اجتماعی است با سایر خرده نظامهای موازی از جمله نظام اقتصادی در تعامل است.»4
نظام سیاسی، هم مانند هر نظام دیگر كه از مجموع متغیرهای كه دارای كنشها و واكنشهای هستند و بر روی هم اثر متقابل دارند تشكیل یافته است.
در درون هر نظام با روابطی كه میان عناصر تشكیل دهندهی آن وجود دارد یك هدف دنبال میشود. رابرت دال، كهكشانها، تیمهای فوتبال، قوههای مقننه و احزاب سیاسی هر كدام را یك سیستم میداند. نظام با اجزای متفاوت و با روالی منظم و مرتبط یك هدف را دنبال میكنند. ما میتوانیم نظامهای مصنوع كه انسان آن را بوجود آورده و یا كاملا طبیعی كه در طبیعت بوده است را ملاحظه كنیم. نظامهای كه انسان آنها را ساخته یا دریافتهاند مانند نظام مكانیكی، نظام فرهنگی یا نظام سیاسی است.5
دانشمندانی مانند ماكس وبر، دیوید ایستون و دیگران هر یك تعریفی از نظام سیاسی ارایه كردهاند. ماكس وبر هنگامی میخواهد از نظام سیاسی تعریف ارایه نماید از قدرت و محدود جغرافیایی مشخصی نام میبرد. وی قدرت توسط كارگزاران در این محدوده را قدرت مجاز و مشروع قلمداد میكند هرچند با رعب و وحشت توأم باشد و آنقدر به این قدرت اهمیت میدهد كه باعث جدایی نظام سیاسی از بقیه نظامها و پابرجا شدن آن و همچنین وجه مشخص و پابرجای آن است. دیوید ایستون هم از كنشهای متقابل كه از این طریق ارزشها، خدمات و كالاها براساس همان قدرت برای تمام بخشهای متفاوت و مختلف یك جامعه تقسیم میشوند اسم برد وی اضافه میكند كه این سهمبندی براساس قدرت معتبر همان تصمیمات مسؤولان در سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه برای جامعه میباشد. مانند یك بنگاه اقتصادی كه بعد از تولید كالاها آنها را میان مردم توزیع میكند و بستگی به نیازها متفاوت تولید و توزیع نماید. دستگاهها حكومتی نیز براساس امنیت احترام، درآمد مشاركت رفاه برقراری ارتباط متفاوت میباشد.6 نظام سیاسی همان عناصری است كه با یك قاعده مشخص و با یك پیوند خاص در یك رژیم سیاسی بكار گرفته میشود این مجموعه ملموس است و با نهادهای كه دارد كاربرد قدرت را ممكن میكند. این موضوع در هر نوع حیات سیاسی دیده میشود. و میتوان آن ویژگیهای مرتبط یا پیوستگی منطقی را شناسائی كرد. و بدین طریق اصول، قوانین حاكم و نهایتاً دولت را درك كرد.7 گاهی میتوان در میان قوای سهگانه در نظام سیاسی قوه مجریه را نیز تقسیم نمود و از قوه مجریه سیاسی و قوه مجریه اداری نام برد. به این معنا كه از یك هیأت جمعی مقامات كه قدرت اجرایی دارند توجه داشت.8 در صورتی كه نظام سیاسی تابعی از تغییرات ساختاری آن نباشد میگویند آن نظام سیاسی از پیچیدگی بیشتری برخوردار است و نهادینه شده است.9
در قسمت چگونگی كاركرد نظام سیاسی باید عنوان كرد همانطوری كه ارگانیسم انسان در برخورد با محیط تاثیر میپذیرد. با كمك حواس خود میتواند حفظ حیات نماید یا به عبارتی دیگر خود را با محیط انطباق دهد تا به تعادل برسد. نظام سیاسی هم در چنین تشبیهی احتیاج به یك انطباق با محیط اطراف خود دارد.
«چهارچوب كاركردگرایی» پارسونز بر این اعتقاد بوده است كه به چند دلیل جامعه انسانی را میتوان یك ارگانیسم بیولوژیك تصور كرد نخست آنكه اجزای گوناگون یك ارگانیسم با نهادهای مختلف تشكیل دهندهی یك جامعه مطابقت دارد و همانگونه كه در ارگانیسم اجزا در وابستگی متقابل و تعامل با یكدیگر هستند، نهادهای یك جامعه نظیر اقتصاد با هم پیوند دارند. دوم آن كه همانطور كه هر بخش ارگانیسم كار خاصی انجام میدهد كه برای ادامهی حیات سایر قسمتها ضروری است هر نهادی هم كار مشخصی را برای اثبات و رشد جامعه انجام میدهد از نظر پارسونز هر جامعه باید دارای چهار كاركرد باشد كه در غیر این صورت از بین خواهد رفت. این كاركردها عبارتند از.10
1- انطباق و سازگاری با محیط كه توسط اقتصاد انجام میشود.
2- حصول به هدف توسط حكومت
3- ایجاد یكپارچگی (پیوند نهادها به یكدیگر) توسط نهادها حقوقی و مذهبی
4- حفظ الگوی ارزشی از طریق خانواده و آموزش و پرورش
در واقع پارسونز بر این عقیده بود كه اگر یكی اجزای در درون سیستم به هر دلیلی دچار تغییر شود. قسمتهای دیگر سیستم هم برای اینكه تعادل را حفظ كنند واكنش نشان میدهند
جهت دریافت فایل بررسی نقش نظام سیاسی بر توسعه اقتصادی ایران(بعد از پیروزی انقلاب اسلامی) لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 5,900 تومان
برچسب ها : بررسی نقش نظام سیاسی بر توسعه اقتصادی ایران(بعد از پیروزی انقلاب اسلامی) , نقش نظام سیاسی بر توسعه اقتصادی ایران , امنیت و ثبات سرمایه¬گذاری , پیوند نهادها به یكدیگر , نظام سیاسی، اقتصادی اروپا , دانلود بررسی نقش نظام سیاسی بر توسعه اقتصادی ایران(بعد از پیروزی انقلاب اسلامی) , توسعه اقتصادی ایران , پیروزی انقلاب اسلامی , علوم سیاسی , نظام سیاسی , پروژه دا